«وهابیت» جریانی فکری - سیاسی است که در قرن اخیر ظهور کرده و پیرو برخی اندیشه‌های افراطی سده‌های سوم و چهارم اسلامی می‎باشد؛ که به این جریان «سلفیه» نیز می‌گویند.
در این عصر «محمدبن عبدالوهاب» با طرح و تبلیغ برداشتی بی‌پایه‌ از مفهوم «توحید» و «شرک»، و بزرگنمایی باورهای خرافی موجود در عربستان، در میان مردم ساده، بی بضاعت و بدوی "نجد" نفوذ کرده، و پس از مهاجرت به "درعیه" و برخورداری از حمایت سیاسی و نظامی حاکم آن «محمد بن سعود»، دیدگاه‎های قابل انتقاد و نادرست خود را در سراسر عربستان منتشر کرد.
«محمد بن سعود» بزرگ آل سعود و جدّ پادشاهان کنونی در عربستان سعودی است، که توانست با حمایت خود از نفوذ مذهبی محمد بن عبد الوهاب و تبلیغات وی، از جهت سیاسی، در منطقه سیاسی نفوذ یابد.
همراهی نفوذ مذهبی و سیاسی این دو در "درعیه"، نقطه آغاز تاریخ خونین وهابیت به شمار می‌رود. زیرا محمد بن سعود با فتوای جاهلانه محمد بن عبد الوهاب که مسلمانان غیر وهابی را به نوعی مشرک و شایسته مرگ می‌پنداشت، مسلمانان و شیعیان بی‌گناه سرزمین‎های اطراف را مورد هجوم و تاراج قرار داد، و جنگ‎های خونین فراوانی را به برخی دولت‌های اسلامی تحمیل نمود. [1]
پس از محمد بن عبدالوهاب برخی فرزندان و نوادگان او که در عربستان به «آل الشیخ» معروف‌اند راه او را ادامه دادند و با تألیف رسائل و کتب وهابی، و استفاده از روش‎های خشونت‌آمیز نقش غیر قابل انکاری را در تحکیم مبانی و گسترش دیدگاه‎های وهابی در میان سرزمین‎های اسلامی ایفا نمودند. خشونت و تکفیر برجسته‌ترین ویژگی تاریخی جریان وهابی بوده است؛ ویژگی‌ای که اکنون نیز در سرزمین عربستان کما بیش به چشم می‌خورد، و گاهی در فتواهای عجیب مفتیان وهابی علیه شیعیان، و رفتار خشن و بی‌ادبانه برخی وهابیان با حجّاج بیت الله الحرام و زائران مدینه منوّره نمود می‌یابد.

پیروان مذهب حنبلی
وهابیان، خود را پیروان مذهب جدیدی در اسلام نمی‌دانند و بیشتر خود را به مذهب حنبلی که یکی از مذاهب چهارگانه اهل تسنّن است منتسب می‌کنند. اما تردیدی نیست که مبانی و دیدگاه‎های اینان تفاوت‌های جدّی با دیدگاه‎های مذهب حنبلی و به طور کلی همه مذاهب اسلامی دارد. از این رو، برخی این جریان فکری - سیاسی را یک مذهب نوین انحرافی برمی‌شمارند که نسبت قابل توجهی با مذاهب اهل تسنن ندارد.


طرح اشکال
در متون وهابیت هیچ واژه‎ای به اندازه «توحید» و «شرک» به کار نرفته است؛ لذا مهم‌ترین پایه اندیشه وهابیون را باید در ذیل این دو واژه بررسی کرد.
خشونت و تکفیر برجسته‌ترین ویژگی تاریخی جریان وهابی بوده است؛ ویژگی‌ای که اکنون نیز در سرزمین عربستان کما بیش به چشم می‌خورد، و گاهی در فتواهای عجیب مفتیان وهابی علیه شیعیان، و رفتار خشن و بی‌ادبانه برخی وهابیان با حجّاج بیت الله الحرام و زائران مدینه منوّره نمود می‌یابد.
یکی از اشکال‎هایی که وهابی‎ها به مسلمانان وارد می‎کنند؛ زیارت کردن، بوسیدن و تبرک جستن و انواع احترام‎هایی است که مسلمانان به قبور انبیا، اولیا، صالحان و علما دارند. وهابی‎ها اینگونه احترام‎ها و اظهار علاقه و محبت را خلاف توحید و شرک می‎دانند.
در این مبحث ابتدا باید حد و مرز توحید و شرک و عبادت و غیر عبادت روشن شود تا مشخص شود که اینگونه اعمال خلاف توحید است و مسلمانان با این اعمال مشرک هستند یا نه؟!

توحید در نگاه وهابیون
از دیدگاه محمد بن عبدالوهاب و پیروان او، توحید بر دو بخش است: توحید ربوبیّت و توحید الوهیّت.
منظور اینان از توحید ربوبیّت؛ اعتقاد به یکتایی خداوند در آفرینش، تشریع و تدبیر جهانیان است.
و منظورشان از توحید الوهیّت، چیزی است که آن را توحید در عبادت خداوند معرفی می‌نمایند. از نگاه وهابیان، توحیدی که در برابر شرک قرار می‌گیرد ترکیبی از هر دو بخش است. بنابراین، امکان دارد کسی به یگانگی خداوند متعال در آفرینش، تشریع و تدبیر جهانیان معتقد باشد، اما کاملاً «مشرک» باشد! بدین معنا که غیر خداوند یکتا را مورد «عبادت» قرار دهد.
وهابیان از «عبادت»، تفسیر وسیعی ارائه می‌دهند و آن را شامل هرگونه تعظیم و تقدیس می‌پندارند. از این رو، معتقدند که مسلمانان با تقدیس برخی چیزها یا مکان‎ها، و حتی تعظیم قبور پیامبر و ائمه، در واقع آنان را عبادت می‌کنند. از نگاه اینان هرگونه توسل به اولیاء و عرض حاجت در نزد قبور آنان از مصادیق کفر است!
اینان عبادت را علاوه بر اسلام و ایمان و احسان؛ شامل دعا، بیم، امید، توکل، رغبت، هراس، خشوع، خشیت، انابه، کمک گرفتن، استعاذه، استغاثه، ذبح و نذر می‌دانند. طبیعی است که چنین تفسیر وسیع و بی‌پایه‌ای از عبادت، بسیاری از یکتاپرستان و مسلمانان جهان را در جرگه مشرکان وارد می‌کند! و این تفکر خطرناکی است که متأسفانه وهابیان بی‌باکانه بدان پای‌بند هستند!
دیدگاه محمد بن عبدالوهاب درباره توحید در یکی از رسائل او به نام «القواعد الأربعة» آمده است. او در این رساله مختصر، با استناد به ظواهر برخی آیات و روایات، برای توحید، چهار رکن ذکر نموده، که در واقع ارکان وهابیت است:
1- کافران زمان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به این که خداوند خالق و مدبّر جهان است اقرار داشتند ولی این اقرار، باعث مسلمان شدن ایشان نمی‎شد.
2- کافران عصر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم می‌گفتند که برای نزدیک شدن به خداوند و طلب شفاعت، بت‎ها را می‌خوانیم.
3- پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در میان کسانی ظهور فرمود که از حیث عبادت متفاوت بودند؛ برخی فرشتگان، برخی پیامبران و صالحان، بعضی درختان و سنگ‎ها، و عده‎ای خورشید و ماه را می‌پرستیدند، اما پیامبر با همه آنان جهاد فرمود و میان آنان فرقی نگذاشت.
4- مشرکان زمان ما از مشرکان زمان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم مشرک‌ترند! چرا که مشرکان زمان پیامبر تنها به هنگام آسایش شرک می‌ورزیدند و به هنگام دشواری، مخلص می‌شدند، اما مشرکان زمان ما، هم به هنگام آسایش و هم به هنگام دشواری مشرک‌اند! [2]
وی در رساله دیگرش به نام «کشف الشبهات» نیز بر این دیدگاه افراطی پای فشرده، و بیش از 24 بار مسلمانان غیر وهابی را مشرک، و بیش از 25 مرتبه آنان را کافر، بت‌پرست، مرتد، منافق و شیطان خوانده است! این دیدگاه عجیب تقریباً در همه منابع وهابی به چشم می‌خورد. از این رو، برخی چون سیّد محسن امین عاملی و سیّد مرتضی عسکری وهابیان را به «خوارج» تشبیه، و دیدگاه‎های اینان را به تفصیل با دیدگاه‎های آنان مقایسه و تطبیق داده‎اند.
جای شگفتی دارد که محمّد بن عبدالوهاب با وجود اهمیتی که برای مسأله توحید قائل بود؛ و مسلمانان، علی الخصوص شیعیان را مشرک می‎نامید! خدا را جسم می‌انگاشت، و باور داشت که نشستن خدا بر عرش و نزول او به آسمان دنیا و ثبوت دست و صورت و جهت برای او حقیقی است!
جای شگفتی دارد که محمّد بن عبدالوهاب با وجود اهمیتی که برای مسأله توحید قائل بود؛ و مسلمانان، علی الخصوص شیعیان را مشرک می‎نامید! خدا را جسم می‌انگاشت، و باور داشت که نشستن خدا بر عرش و نزول او به آسمان دنیا و ثبوت دست و صورت و جهت برای او حقیقی است!

اقسام توحید در تفکر شیعه
توحید مهمترین مسئله در ادیان الهی است و اساسی‎ترین وظیفه پیامبران نیز این است که انسانها را به سمت یکتاپرستی و توحید رهنمون باشند. توحید اقسام مختلفی دارد که در مورد هر یک توضیح اجمالی می‎دهیم.
الف – توحید ذاتی: یعنی خدا یکی است و نظیر و مانند ندارد. یگانه است و به ذات او ترکیب راه ندارد.
ب- توحید در صفات: خداوند دارای دوگونه صفات است؛ صفات ذات و صفات فعل. صفات ذات خدا، عین ذات اوست و دوگانگی بین او و صفات ذاتش وجود ندارد. مانند: علم و قدرت . و صفات فعل به کارهای خدا برمی‎گردد؛ مانند خالقیت، رازقیت و امثال آن.
ج- توحید در خالقیت: به این معنا که آفریدگار و خالق هستی یکی است و جز او خالقی وجود ندارد و علل و اسبابی هم که در جهان تاثیر دارند از سوی خداست.
د- توحید در تدبیر: یعنی کارگردان جهان خداست. اوست که انسان و جهان را آفرید و تدبیر و سرپرستی هستی را به عهده گرفت. اکثر مشرکان اعتراف داشتند که خالق اصلی خداوند است، ولیکن می‎گفتند خداوند وقتی موجودات را آفرید تدبیر آنها را به ملائکه، اجنه و ارواح واگذار کرد. پس آنها دنیا را اداره می‎کنند. توحید در تدبیر یعنی انسان تدبیر امور را نیز از خدا بداند.
ه – توحید در عبادت: منظور از این نوع توحید آن است که عبادت و پرستش، منحصر خداوند است و بر این اصل همه مسلمانان اتفاق نظر دارند.[3]
و – توحید در تقنین و تشریع: یعنی حکم و قانون گذاری را خاص خدا بدانیم مگر این که خداوند آن را به فردی واگذار کرده باشد.
ز – توحید در ولایت و حاکمیت: یعنی سرپرستی و ولایت جامعه مخصوص خداوند است.
ح – توحید در اطاعت: یعنی اطاعت مخصوص خداوند است و از هیچ انسانی اطاعت کردن جایز نیست، مگر این که خداوند به اطاعت کردن از او فرمان دهد، مانند رسول خدا و ائمه معصومین علیهم‎السلام.[4]
وهابیت در قسم توحید در عبادت، به دیگر مسلمانان علی الخصوص شیعه، شبهه وارد کرده است که شیعیان، پیامبر و ائمه اطهار علیهم‎السلام را می‎پرستند.

مهری هدهدی


[1]ذهبی، محمدبن احمد، تاریخ الاسلام، دارالکتب العربی .
[2]محمد بن عبدالوهاب، القواعد الأربعة، رئاسة ادارات البحوث العلمیة و الافتاء و الدعوة و الإرشاد بالمملکة العربیة السعودیة .
[3]وهابیت، مبانی فکری و کارنامه عملی، جعفر سبحانی، ص 53.
[4]تبیین باورهای شیعی، ج 1، سید حسن طاهری خرم آبادی، ص 42 .

منبع : سایت منتظر


خرید بک لینک