علی اکبر مؤمنی
اشاره:
مفسران شیعه و اهل سنت با استفاده از روشها و گرایشهای گوناگون به تفسیر قرآن پرداختهاند و میان تفسیر شیعه و اهلسنت، تفاوت جوهری و اساسی مشاهده نمیشود. اما آنچه تفسیر شیعه را از اهلسنت متمایز میسازد منابع تفسیری است؛ چرا که در منابع تفسیر، تفاوتی عمده میان شیعه و اهلسنت به چشم میخورد. در این نوشتار، با رعایت اختصار به بررسی منابع تفسیری اهلسنت و شیعه میپردازیم.
منابع تفسیری اهلسنت
از آنجا که اهلسنت پس از رحلت پیامبر اکرم(ص) به امامت ائمه معصومین(ع) یعنی شارحان بدون خطای اسلام و قرآن، اعتقاد نداشتند و به پیروی از خلیفه دوم میگفتند: «حسبنا کتابالله»؛ «کتاب خدا ما را کفایت میکند» به ناچار در تفسیر قرآن به طور ناقص به منابع زیر رجوع کردند که هیچیک بهتنهایی برای فهم معارف و معانی بلند قرآن کافی نبود.
1 - قرآن کریم1: تفسیر قرآن به قرآن از مهمترین روشهای تفسیری است و استفاده از این روش، مستلزم اطلاع از کل قرآن است. درحالیکه یکی از خلفا هنگام رحلت پیامبر(ص) فوت آن حضرت را انکار نمود و گفت: پیامبر هرگز نمیمیرد. هنگامی که یکی از صحابه آیه إنک میت و إنهم میتون را برای او تلاوت کرد، با کمال هنرمندی گفت: من این آیه را در قرآن ندیده بودم.
2 - روایات و سنت پیامبر: مقصود روایاتی است که در تفسیر قرآن وارد شده و برای تفسیر قرآن راهگشا بوده است. متأسفانه از دو طریق به روایات بیاعتنایی شده نخست آنکه قرآنی را که امام علی(ع) جمع کرده بودند و جامع همه روایات تفسیری بود نپذیرفتند. دوم آنکه با منع کتابت و جمع حدیث به مدت یک قرن و نیم، عمده روایات اصیل نبوی نابود و یا تحریف شد و تعداد کمی از آن روایات که مخلوط با روایات جعلی است باقی ماند. البته نهی خلیفه از کتابت و جمع حدیث، بر روی دانشمندان شیعه که از منویات امیر موءمنان پیروی میکردند، کوچکترین اثری نگذارد2.
3 - اجتهاد شخصی: هنگامی که صحابه توضیحی از خود قرآن و یا بیانی از پیامبر(ص) نمییافتند به جهت آنکه خود، عرب بودند و زبان عربی را به تمامیت آن میدانستند، به اجتهاد شخصی متوسل میشدند، اما آنان از این نکته غافل بودند که فهم قرآن در بسیاری از موارد به مسائلی بیش از آن احتیاج دارد؛ زیرا قرآن مشتمل بر عام و خاص، مجمل و مبین، محکم و متشابه و... است، به همین دلیل استنباط مقاصد و مفاهیم قرآن از لابهلای این مشکلات احتیاج به علم ویژهای داشت که بیشتر آنان که قرآن را از پیامبر اکرم(ص) فرا گرفته بودند بدان آشنایی کامل نداشتند.
نکته قابل توجه اینکه اجتهاد آنان در راستای قرآن نبود و بر اساس مبانیی بود که گاهی در مقابل نص قرآن و سنت قرار داشت قیاس، استحسان و... نمونههایی از اجتهاد آنهاست. این نوع اجتهاد، نفی ولایت ائمه(ع) و اکتفا به قرآن و رد قرآن امام علی(ع) را به دنبال داشت.
4 - نظریات صحابه: ابن کثیر در مقدمه تفسیر خود میگوید: «هرگاه تفسیر قرآن را در قرآن و سنت نیافتیم. به نظریات صحابه مراجعه میکنیم؛ زیرا آنان از قراینی برخوردار بودهاند که ما از آنها محرومیم، خصوصاً بزرگان صحابه که دارای فهم کامل و علم صحیح و عمل صالح بودهاند3». بدیهی است شرایطی که ابنکثیر برای بزرگان صحابه ذکر کرده است (دارای فهم کامل و علم صحیح و عمل صالح) اگر در موردی از صحابه صدق نماید، نظریه آن یک نفر قابل قبول خواهد بود4. البته نباید فراموش کرد که آیات زیادی از قرآن و روایات نبوی در کتب معتبر اهلسنت در رد و انحراف عدهای از صحابه وارد شده است و کتابهای زیادی در این زمینه نوشته شده است تا آنجا که صحابه یکدیگر را رد و تکفیر نموده و به روی همدیگر شمشیر کشیده و یکدیگر را کشتند. بنابراین علاوه بر آیات و روایات، عقل سلیم در اینجا حکم میکند که تمامی صحابه قابل اعتماد نبودهاند و کلامشان مورد قبول نبوده و نیست.
5 - اخبار اهل کتاب: از جمله حوادثی که بعد از رحلت پیامبر اکرم(ص) پیش آمد منع کتابت و جمعآوری حدیث بود؛ خلیفه دوم اصحاب را از نوشتن و نقل حدیث منع کرد و در مقابل دستور داد که اندیشمندان اهل کتاب به نام «قُصاّص» (قصهگو) برای آنها قصههای کتابهای تحریفشده را نقل نمایند، بدینجهت بسیاری از اصحاب جهت تکمیل معلومات خود را در زمینه حوادث تاریخی در قرآن کریم، به اهل کتاب مراجعه میکردند و با توجه به وقوع تحریف در تورات و انجیل و پدیدآمدن مطالب جعلی در اخبار یهودیان و مسیحیان، میتوان به خطر بزرگی که از این طریق تفسیر قرآن و به تبع آن دین اسلام را تهدید میکرد، پی برد5. مطالب تحریفشده عهدین، نسبتهای ناروا به خدا مانند جسم بودن، دست و پا داشتن، نسبتدادن گناه به پیامبران و... در کتب تفسیری اهلسنت از جمله موضوعاتی است که دستاویزی برای دشمنان خدا نظیر سلمان رشدی شده است. درحالیکه پیامبر اسلام(ص) فرمودند: اهل کتاب را (در گفتارشان که نمیدانید حق است یا باطل) نه تصدیق کنید و نه تکذیب و بگویید: به خدای یکتا و آنچه بر ما نازل شده است، ایمان آوردیم6. به منظور آگاهی بیشتر به منابع اهلسنت مراجعه نمایید7.
6 - اشعار و ابیات جاهلیت عرب8: خلیفه دوم تأکید داشت که در فهم قرآن به اشعار عرب مراجعه شود. ذهبی نقل میکند که خلیفه دوم میگفت: دیوان خود را حفظ کنید تا گمراه نشوید. (اطرافیان) گفتند: دیوان ما چیست؟ گفت: شعر جاهلیت زیرا تفسیر کتاب شما و معانی گفتارتان در آن موجود است9.
منابع تفسیری شیعه
تفسیر شیعه از دو منبع اصیل قرآنی تغذیه کرده است: 1 - میراث غنی و معارف ارزشمند اهلبیت(ع) 2 - اجتهاد براساس روشهای اتخاذ شده از ائمه معصومین(ع). از آنجا که شیعه معتقد به عصمت امامان است آنان را از گناه و خطا مبرا میشمارند و مفسران شیعه هر دو منبع مذکور را نشأتگرفته از معصومین(ع) میدانند از اینرو تفسیر شیعه در مقایسه با دیگر تفاسیر از امتیاز و خصوصیتی برتر برخوردار و متمایز است. بنابراین اقوال و آرای صحابه، تابعین و دیگر مفسران، نزد شیعه فاقد حجیت است و مفسر را از اجتهاد مستغنی نمیسازد؛ چنانکه مفسر هرگز در برابر نصوص و ظواهر معتبر کلام پیامبر(ص) و امامان معصوم(ع) خود اجازه اجتهاد نمیدهد.
در مورد منبع اول، یعنی خود قرآن اختلافی بین سنی و شیعه وجود ندارد. اکثریت علمای شیعه، خود قرآن را نخستین منبع و مأخذ در تفسیر قرآن میدانند. زیرا تفسیر قرآن به قرآن به وسیله خود ائمه معصومین(ع) انجام گرفت و چون اعمال آنها به عنوان سنت برای ما حجیت است شیعه هم از این طریق پیروی نموده است.
درباره تفسیر شیعه و اهلسنت، واقعیتی را نمیتوان انکار کرد و آن اینکه علمای شیعه تفسیر قرآن را با احتیاط بیشتر مورد بحث و مطالعه قرار دادهاند. مهمترین دلیل آن هم تأکید امامان معصوم(ع) مبنی بر دور ماندن آنان از ورطهای بوده که بسیاری از دانشمندان اهل سنت به دلیل دور بودن از سنت قطعی بدان کشانده شدند.
ائمه (ع) پیروان خود را از بازی با قرآن و سنجش کلام خدا با معیارهای محدود عقل بشری و نسبتدادن هر سخنی به خدا تحت عنوان تفسیر قرآن بر حذر داشتهاند. از سوی دیگر شیعه در مدت طولانی حضور ائمه(ع) به علت دسترسی به واقعیت شریعت و تفسیر حقیقی و قطعی آیات توسط آنان، خود را از اجتهاد شخصی بینیاز میدانستند. این دو عامل و در کنار آنها فشارهای سیاسی که آنان را به استتار و پنهانکاری (تقیه) وامیداشت، موجب شد که روند نگارش قرآن نزد شیعه به کندی انجام گرفته، سیر تحولات علم تفسیر و علوم قرآنی و طبقات مفسران به نحو دیگری شکل گیرد.
در دوران غیبت حضرت ولیعصر(عج) به دلیل نیاز ضروری به تفسیر قرآن و عدم دسترسی به امام معصوم(ع) شتاب حرکت علمی شیعه در زمینههای نامبرده، چشمگیر بودن و گرایش به تفسیر و علوم قرآن، شتاب بیشتر گرفت و در قرن اخیر به اوج خود رسید10.
معرفی منابع برای مطالعه بیشتر:
1. دکتر صبری المتولی، منهج اهل سنة فی تفسیر القرآن الکریم، قاهره، زهرا، الشرق، بیتا.
2. شیخ سالم الصفار، نقد منهج التفسیر والمفسرین المقارن، بیروت، دارالهادی، چاپ اول، 1420 هـ.ق.
3. محمدعلی رضایی اصفهانی، درآمدی بر تفسیر علمی قرآن، تهران: اسوه، چاپ اول، 1375، ص 87-88.
4. عباسعلی عمیدزنجانی، مبانی و روشهای تفسیر قرآن، تهران: سازمان چاپ و انتشارات، چاپ چهارم، 1379، ص 53 - 92.
پاورقیها:
--------------------------------------------------------------------------------
1 - ر.ک: عباسعلی عمید زنجانی، مبانی و روشهای تفسیر قرآن، تهران، سازمان چاپ و انتشارات، چاپ چهارم 1379، ص 53 و 54.
2 - ر.ک: جعفر سبحانی، فروغ ابدیت، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپهشتم، 1372، جلددوم، مقدمه.
3 - ابن کثیر، تفسیر قرآن، جلد اول، ص 3.
4 - عباسعلی عمیدزنجانی، مبانی و روشهای تفسیر قرآن، ص 53 - 66.
5 - همان.
6 - بخاری، صحیح، جلد ششم، باب التفسیر. ص 25.
7 - ر.ک: للاسراییلیات و اثر مافیالتفسیر. ص 120 - و احمد امین. فخرالاسلام. ص 201 - و ابوریّه، اضواء علی السنته المحمدیّه، ص 110.
8 - ر.ک: عباسعلی عمید زنجانی، مبانی و روشهای تفسیر قرآن، ص53 - 66.
9 - دکتر ذهبی، التفسیر والمفسرون، ص74.
10 - عباسعلی عمیدزنجانی، مبانی و روشهای تفسیر قرآن، ص 89 - 92 با تلخیص.
http://www.maarefquran.org